برای مطالعه ی متن به ادامه ی مطلب رجوع کنید :
آثار سوء خودارضایى
انحراف جنسى خودارضایى آثار سوء فراوانى دارد که نجات پیدا کردن از آنها به سادگى ممکن نیست. در این مقام، به برخى از آثار سوء و ناپسند این عمل اشاره مى شود:
الف. ضررها و آسیب هاى جسمانى:
1. ضعف و تحلیل قواى جسمانى: کاهش انرژى جسمانى از مضرّات مهم خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است و اگر خودارضایى ادامه پیدا کند، خستگى و ناتوانى جسمانى بر انسان عارض شده، قواى بدنى او را تباه مى کند و به پیرى زودرس و ضعف بدنى مى انجامد.
2. ضعف بینایى: خودارضایى به تدریج، بر نور چشم و بینایى انسان اثر سوء مى گذارد و چشم را به شدت ناتوان و کم نور مى کند. جوانى که مدتى به این انحراف مبتلا بود، در جلسه مشاوره مى گفت: با اینکه ورزش کار هستم، چشمانم خسته مى شود و نمى توانم به خوبى کتاب مطالعه کنم و جلوى چشمم احساس تارى مى کنم، به حدى که سرگیجه مى گیرم و در قعر چشم هایم، درد شدیدى احساس مى کنم.
3. آسیب پذیرى در برابر بیمارى ها: ضعف قدرت بدنى و قواى جسمانى بستر مناسبى براى پذیرش انواع بیمارى هاست; زیرا بدنى که با خودارضایى ضعیف و ناتوان شده، نمى تواند در مقابل ویروس هاى بیمارى زا از خود دفاع کند و آمادگى زیادى براى آسیب پذیرى دارد. اگر به اطراف خود در محیط اجتماع توجه داشته باشید، در خواهید یافت ورزشکاران و افرادى که توان جسمى خوبى دارند، کمتر به بیمارى مبتلا مى شوند و این به خاطر آن است که مقاومت بیشترى در مقابل ویروس هاى بیمارى زا دارند و آسیب پذیرى شان کمتر است.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى جنسى:
خودارضایى آثار تخریبى زیادى در دستگاه تناسلى به جاى مى گذارد که بعضى از آنها عبارتند از:
الف. ابتلا به بیمارى «سرعت انزال»: در این بیمارى، نوجوان با کوچک ترین تحریک جنسى، احتلام پیدا مى کند; یعنى منى از او خارج مى شود. این افراد پس از ازدواج هم با مشکلاتى مواجه مى شوند.
ب. ناتوانى جنسى و ایجاد اختلال در دستگاه تولید مثل بدن و هورمون هاى جنسى;
ج. بیمارى هاى مقاربتى و احتمال عقیم شدن (بچه دار نشدن);
د. ارضاى جنسى ناقص و از دست دادن لذت جنسى پس از ازدواج.
ب. ضررها و آسیب هاى روحى ـ روانى:
1. ضعف حافظه و حواس پرتى: همان گونه که گذشت، یکى از پیامدهاى خودارضایى ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود، ناشى از اختلال در عملکرد دستگاه مغز و اعصاب است. اختلال در این دستگاه (مغز) موجب مى شود بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، بیمار مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز به این عمل زشت و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش توانایى ذهنى و ایجاد ضعف در حافظه است. خودارضایى مکرّر موجب تحریک بیش از حد دستگاه عصبى «پاراسمپاتیک» و افزایش تخلیه «استیل کولین» (Acetyle Choline) از انتهاى این رشته ها در مغز مى گردد و این خود موجب برخى عوارض جسمانى و روانى همچون حواس پرتى، کمى حافظه، عدم تمرکز حواس، سیاهى رفتن چشم و در نهایت تارى دید مى شود. تمام این نشانه ها ناشى از تغییر تعادل میزان مواد شیمیایى موجود در مغز است که بین سلول هاى عصبى رد و بدل مى شود و انتقال پیام هاى گوناگون را بر عهده دارد.6
2. اضطراب و افسردگى: دلهره و نگرانى از ویژگى هایى است که دایم فرد خودارضا را رها نمى کند. او مرتّب با خود درگیر است و نگرانى و تشویش خاطر او را رها نمى کند; افکار آشفته و بى ثباتى فکرى، دامنگیر اوست. او نسبت به آینده امیدوار نیست و آینده را تاریک مى بیند و افکار پریشان رهایش نمى کند.7 بیشتر به گوشه گیرى مى پردازد و از خودش هم تنفّر دارد و خود را بدبخت و بدشانس مى داند و تصور مى کند کسى او را دوست ندارد و کم لیاقت و بى ارزش است.
3. پرخاشگرى و بداخلاقى: خودارضا نسبت به کوچک ترین محرّک محیطى و اجتماعى حسّاس است; کمتر حوصله گفتوگو با دیگران دارد; زود رنج است و به سرعت از کوره به در مى رود; با والدین خود بدرفتارى مى کند; گاهى فریاد مى زند و تحمّل حرف منطقى ندارد; از نصیحت دیگران به شدت بیزار است; و بر سر مسائل کوچک، پرخاشگرى مى کند.
4. انحراف اخلاقى: افراد خودارضا به بى بند و بارى جنسى گرایش پیدا کرده، به بى عفّتى تمایل پیدا مى کنند; بى عاطفه و کم رو و خجل هستند; صفاى دل و نورانیت معنوى کمترى دارند; به مجالس دعا و توسّل علاقه اى نشان نمى دهند و تاریکى و ظلمت آنها را احاطه کرده است و اوقات خود را بیشتر با کارهاى بیهوده سپرى مى کنند.8
ج. آسیب ها و ضررهاى اجتماعى: خودارضایى احساس گریز از اجتماع پدید مى آورد که در اثر افراط و تکرار این عمل ناپسند، این احساس ریشه دار خواهد شد. خودارضا در گوشه اى منزوى، به افکار دور و دراز مى پردازد. توجه به لذات شخصى و خیالى، سبب سستى روابط اجتماعى مى گردد و حیات جمعى و با دیگران بودن را دچار مخاطره مى سازد. در نتیجه، در عرصه اجتماعى کمتر وارد مى شود و با مردم جوشش کمتر دارد و از حضور در کنار دیگران لذت نمى برد. بدین روى، شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى به تدریج متزلزل مى شود، و جامعه نیز از وجود نیروى جوان و خلّاق محروم مى ماند و در دراز مدت، این ویژگى ها موجب اختلال در ارتباط آنان با خانواده و اجتماع مى گردد.
علل خودارضایى
1. ناآگاهى: نوجوانان به خاطر کم تجربگى و اطلاع کم از مسائل، در شرایطى قرار دارند که به طور طبیعى، امکان خطا و لغزش در آنان بیش از بزرگ ترهاست. اطلاعات آنان، بخصوص درباره مسائل جنسى و انزال نخستین، بسیار کم است. بى خبرى و غفلت آنها منجر به این مى شود که بر اساس لذت آنى و لحظه اى که در ارضاى جنسى حاصل مى شود، این عمل را تکرار کنند و به تدریج به این عمل زشت عادت کنند.
2. انزوا و تنهایى: برخى از روان شناسان خودارضایى را «مرض تنهایى» نام نهاده اند.9 «تنهایى» به مفهوم ضعیف شدن ارتباطات اجتماعى و محروم شدن از روابط گرم و عاطفى با دیگران است که اگر ادامه داشته باشد روح نوجوان را ضعیف و حسّاس مى کند و نیروى اراده او را به تحلیل مى برد و علایق نوجوان و لذت هاى او را از اجتماع زایل مى گرداند. در نتیجه، نوجوان در تنهایى و خلوت خود، اقدام به کسب لذت از خویشتن مى کند و به خودارضایى روى مى آورد.
3. دوستى هاى آلوده: تأثیرپذیرى نوجوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر افراد است; یعنى نوجوانان از هم سن و سالان خویش، بیشتر الگوگیرى مى کنند و بدین روى، نوجوانى که با افراد آلوده به انحرافات جنسى و مسائل غیراخلاقى معاشرت داشته باشد، به گناه و انحراف جنسى تمایل پیدا کرده، احتمال آلوده شدن به انحرافات اخلاقى، در او افزایش مى یابد. اثرگذارى دوست ناباب و آلوده به گونه اى خزنده و مرموز است، به طورى که نوجوان در برخى مواقع، اصلا متوجه نمى شود که چه موقع و چگونه به انحراف کشیده شده است و ناگاه که چشم خود را باز کند، خویش را در گرداب تباهى و انحراف مشاهده مى کند. دوستى با افراد فاسد موجب حرکت نزولى انسان به سمت هلاکت و نابودى مى گردد و انسان را گرفتار عذاب و سختى دنیا و آخرت مى سازد.
امام صادق(علیه السلام)مى فرمایند: کسى که با رفیق بد و ناپاک همنشین شود، سالم نمى ماند و سرانجام به ناپاکى آلوده مى شود.10
حضرت على(علیه السلام)نیز در این باره مى فرمایند: با شرور و فاسد رفاقت مکن; زیرا طبع و شخصیت تو از شرارت هاى او الگو مى گیرد، بدون آنکه خودت بفهمى.11
بیشتر بدبختى ها و گرفتارى هاى نوجوانان، ناشى از دوستى هاى انحرافى است که ریشه در انتخاب شتاب زده، بى معیار یا احساسى آنان دارد، و گاه آتش احساسات سبب دوستى با افرادى مى شود که شعله هاى آن تمام عمرْ انسان را مى سوزاند.
4. بلوغ زودهنگام: بلوغ طبیعى و بهنجارْ نوجوان را در موقعیت ایفاى نقش جنسى و توانایى تولید مثل قرار مى دهد، ولى به دلیل فاصله اى که بین بلوغ جنسى و بلوغ روانى و اقتصادى وجود دارد، به ناچار باید ارضاى این غریزه را به تعویق انداخت و به زمانى مناسب ـ یعنى زمانى که شرایط ازدواج فراهم باشد ـ موکول کرد.
با توجه به مشکلات یاد شده، اگر مسئله «بلوغ زود هنگام» را هم به آن اضافه کنیم، نوجوان در وضعیتى بغرنج و دشوار قرار مى گیرد; زیرا در کسى که دچار بلوغ زودهنگام شده، فاصله بلوغ جنسى تا بلوغ روانى و اقتصادى ـ که زمان ازدواج است ـ زیاد است و در نتیجه، مشکلاتش هم زیاد. نوجوان باید فاصله بین بلوغ جنسى و ازدواج را با صبر و خویشتن دارى سپرى کند.
البته دختران و پسران نوجوان نسبت به بلوغ زودهنگام، واکنش هاى متفاوتى نشان مى دهند. تجربیات دست اندرکاران تربیتى مؤیّد آن است که معمولا دختران نوجوان از بلوغ زودهنگام رنج مى برند و احساس خوبى نسبت به آن ندارند و سعى مى کنند تا حدّ ممکن، این موضوع را از دیگران مخفى کنند، در حالى که پسران نوجوان به عکس دختران، از بلوغ زودهنگام استفبال نموده، با نوعى غرور و شعف درباره این موضوع، با دیگران گفتوگو مى کنند.12
روشن است که نوجوانان پسر و دخترى که زودتر از وقت طبیعى به بلوغ جنسى مى رسند، دچار مشکلات بیشتر و تنش هاى فراوان ترى مى شوند و براى ارضاى منطقى و مطلوب نیاز جنسى خود، باید فاصله زمانى طولانى ترى را تحمل کنند. بدین روى، اگر به دستورات اخلاقى و تربیتى و دینى توجه ننمایند و به خودسازى معنوى نپردازند، احتمال ابتلاى آنان به خودارضایى و آلوده شدن به این عمل ناپسند زیاد است.
5. عوامل تحریک کننده فرهنگى: شرایط فرهنگى و اجتماعى به گونه اى است که نوجوانان هم مانند سایر گروه هاى سنّى، در معرض بمباران بىوقفه پیام هاى تبلیغاتى و تحریکات محیطى قرار دارند و بیشتر این پیام ها و عناصر تبلیغاتى دربرگیرنده نکات منفى و جنبه هاى بدآموز است و بسیارى از رسانه هاى جمعى و ابزارهاى فرهنگى به نوعى، احساسات و علایق جنسى نوجوانان را تحریک مى کنند. اگر با انصاف و چشم واقع بینانه به برخى مجلات و کتاب ها و فیلم ها نگاه شود، متوجه خواهیم شد که بیشتر آنها آثارى سوء در پى دارند و فرهنگ مبتذل غرب را ترویج مى کنند و به نوعى، در تحریک جنسى نوجوانان تأثیرگذارند.
6. لباس هاى نامناسب: لباس هاى نامناسب و چسبان یکى از عوامل تحریک جنسى، بخصوص در آستانه بلوغ و نوجوانى، است. این لباس ها موجب افزایش جریان خون در ناحیه کمر و لگن خاصره شده و افزایش جریان خون به نوبه خود، موجب افزایش تمایلات شهوانى در نوجوان مى گردد. تحقیقات روان شناسان و متخصصان علوم تربیتى ثابت کرده است که پوشیدن لباس هاى چسبان از جمله شلوار تنگ باعث بیدارى و تحریک قواى جنسى و شهوانى مى گردد و تحریک قواى شهوانى در ابتداى نوجوانى، زمینه ابتلا به خودارضایى را ایجاد مى کند و نوجوان را در دام انحراف جنسى مى افکند.
دو روان شناس معروف روسى به نام هاى و. د. کوچتکف و م. لاپیک مى گویند: تحریک آلت تناسلى به میزان جریان خون در نواحى کمر و لگن خاصره بستگى دارد و وقتى خون در آن نواحى افزایش مى یابد، این تحریکات بیشتر مى شود و افزایش جریان خون در ناحیه کمر و لگن خاصره، معلول چند علت است که از جمله مهم ترین آنها، افراط در صرف غذاهاى مقوّى در شب، غذاهاى ادویه دار و استفاده از لباس هاى تنگ است.
7. نگاه هاى غیر مجاز (چشم چرانى): چشم دریچه اى به خانه دل است. معمولا هر چیزى را که چشم مى بیند، دل طلب مى کند و در پى آن مى رود; بخصوص در مسائل غریزى، نگاه حرام و شهوت انگیز مواد اولیه و مصالح لازم تصورات و تخیّلات جنسى را فراهم مى کند و نوجوانان با دیدن مناظر تحریک آمیز، سفر بى پایان و خطرناکى را آغاز مى کنند و به مقاصد نامطلوبى مى رسند.
حضرت على(علیه السلام) در روایتى نورانى مى فرماید: چشم پیشرو و پیش قراول دل است.13 به هر جا چشم نظر کند و متمایل شود دل هم تمایل پیدا مى کند.
نگاه به تصاویر، افراد و یا مناظرى که باعث تحریک شهوت مى شود و انسان را به سوى گناه و انحرافات جنسى مى کشاند، در دستورات دینى، ممنوع و حرام شمرده شده است; زیرا این نگاه ها موجب مى شوند تا زمینه گناه براى انسان فراهم شود. علاوه بر آن، نگاه هاى آلوده و شهوت انگیز موجد حسرتواضطراب روحى و آشفتگى اعصاب مى گردند و انسان را از تعادل خارج مى سازند.
امام صادق(علیه السلام)فرمودند: نگاه به نامحرم تیرى از تیرهاى زهرآگین شیطان است و چه بسا یک لحظه نگاه به حرام، غم و اندوهى طولانى و گرفتارى در پى داشته باشد!14