سفارش تبلیغ
صبا ویژن



فلسفه اشک - صراط حق

   

 

پژوهشى نو در باره روایات گریه و آثار گرانبهاى اشک‏در عزاى امام حسین (ع)
در سلسله اشک بود گوهر مقصود
گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد

اشک موهبتى الهى است و امام صادق(ع) آن را موجب دفع رطوبت مغز انسان شمرده است. نشاط، زنده‏دلى، سبکبالى و طراوت روح از آثار اشک است.

مردم عشقیم و در فصل فراق
 
رود جارى مى‏کنیم از اشتیاق
 
اشک من در فصل باران زاده است
 
هقهقى دارم که توفان زاده است
 
رود عصمت‏شط اشک گرم ماست
 
باغ عصمت در بهار شرم ماست

 

 

 مراجعه هر یک از افراد جامعه به متخصص و گره‏گشایى اهل فن ازمشکلات اجتماعى، پدیده‏اى مرسوم و براى تمامى انسانها، از هرمرز و بوم و با هر نگرشى، قابل قبول است. این مهم آنجا ارزش‏ بیشتر مى‏یابد که سلامت‏ باورها و درستى عقاید هر یک از ما بدان ‏وابسته باشد و تغذیه روحى و معنوى‏مان بدان پیوند خورد. موضوعات فراوانى در معارف دین به چشم مى‏خورد که سخنان ‏معصومان(علیهم السلام) در باره آنها از باورهاى ‏عموم مردم دور مى‏نماید; گاه اغراق‏آمیز تلقى مى‏شود و درمواردى، نوعى تفاوت در تعبیر و حتى تضاد در الفاظ به ذهن‏ مى‏آید، افرادى که چنین سخنانى در حوزه فهم و تحلیل و بینش ‏آنان نیست، با دیدى غیر اصولى و غلط به مباحث مى‏نگرند، اماچون همین موضوعات در دست صاحبان راى و اندیشمندان پرتجربه‏ قرار مى‏گیرد، چنان لطیف و زیبا معنا مى‏شود که تمامى آتش درونى‏ و برداشتهاى ناصحیح را خاموش مى‏سازد. پس، پیش از هر نوع نگرشى، باید به اهل فن و ژرف‏نگران موضوع‏مراجعه کرد. یکى از این موارد، روایات گوناگونى است که یک‏قطره اشک براى امام حسین(ع) را مایه خاموش دره‏هاى عذاب الهى‏شمرده و کمترین ذره گریه براى آن حضرت را موجب ورود آدمى به‏فردوس برین الهى معرفى کرده است. عالمان گرانمایه در برخوردبا احادیث، دو زاویه دید دارند: 1- دقت در صدور سخن و حدیث از زبان معصوم(علیهم السلام);(تحلیل سندى) 2- توجه به مراد معصوم (علیهم السلام) و ابعاد دلالت‏ حدیث (تحلیل دلالتى) دانشى که این مهم را به عهده دارد، «علم‏رجال‏» یا «دانش پالایش احادیث‏» است که به سان کیمیایى صحیح ‏را از ناصحیح تشخیص مى‏دهد و فقیه را با خاطرى آسوده، سمت‏ مراحل دیگر استنباط و اجتهاد رهسپار مى‏سازد. روایاتى که در باره گریه، آثار آن و جلوه‏هاى جاودانه اشک دردنیا و آخرت، حقایقى گرانبها بیان کرده‏اند، بسیارند. و افزون‏ بر تواتر یا کثرت بیان، که خود دلیلى بر صدور آن از معصومان (علیهم السلام) است، عالمان فرزانه و محققان نکته سنجى ‏به نگارش و بیان آنها پرداخته‏اند که بدون اطمینان خاطر بدین‏کار دست نمى‏یازند. از اینرو، در باره اصل صدور این روایات ‏براى اندیشمندان هیچ دغدغه خاطرى وجود ندارد و باید در باره‏دلالت هر یک و مراد مجموع احادیث‏ به بحث ‏بنشینیم. پاره‏اى از این‏نظرها را، که در حوصله این نوشتار است و خوشه‏اى از توشه‏اى ‏انبوه مى‏نماید، با هم بررسى مى‏کنیم و بقیه را به نگاه ژرف‏خوانندگان و دیگر صاحب نظران والاقدر وا مى‏نهیم:

 

 


1- ایجاد جاودانگى و پویایى حادثه کربلا
حادثه سرخ کربلا و حماسه خونینى که اندکى بیش از یک نیمروز آفریده شد، جنگ دو قدرت ستمگر و یا نبردى بر سر آب و خاک‏نبود، بلکه نهضتى بر خاسته از شور و شعور الهى به رهبرى ‏دردانه‏اى خدایى بود که علیه ستم پدید آمد، یک طرف، برترین ‏انسانهاى هستى به رهبرى حجت‏ خدا و امام معصوم(ع) و سویى دیگر،پلیدترین موجودات آفرینش به فرماندهى بدبخت‏ترین موجود هستى. چنین حادثه‏اى با چنان عظمتى باید همانند خورشیدى فروزان همیشه‏زنده و جاودان بماند تا در تیرگیهاى زندگى و صحنه‏هاى حیرت‏ روشنى بخش دلهاى پاک گشته، انسانهاى بى‏شمارى را به سوى سعادت‏ رهنمون شود. این رسالت، با چنین ابهت و عظمت، به ابزارى نیروبخش نیاز دارد تا توان حرکت و جاودانگى را بیشتر سازد. پرچم‏کربلا را همیشه در حال اهتزاز نگاه دارد تا اهداف سید شهیدان، راه او و چگونگى حادثه جانسوز نینوا چون آیینه شفاف در برابردیدگان انسانها استوار بماند. اشک، احساس زلال و عشق شفاف است‏ که از ژرفاى جان پدیدار مى‏شود و نشان دلدادگى و ارادت به‏ محبوب است. آنگاه که این ارمغان خداوندى به خاطر یکى از بهترین انسانهاى هستى نمایان شود، به دنبال خود، نسیمى از عاطفه، مهر، یکرنگى و هم سویى با امام حسین(ع) همراه مى‏آورد.در این صورت، حماسه سرخ حسینى همیشه زنده و بالنده مانده،حسینیان خود را در کوثر معرفت‏ شستشو داده، با آرمانهاى مولاى‏خود همرنگ مى شوند. هر جا که دلى است از غم تو بى صبر و قرار و بى‏سکون باد چشمى که نه فتنه تو باشد از گوهر اشک بحر خون باد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینى(ره) در این باره مى‏فرماید: «گریه بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. همین معنا است که یک ‏جمعیت کمى در مقابل امپراطور بزرگ ایستاد. آنها از همین ‏گریه‏ها مى‏ترسند. هر مکتبى باید پایش عده‏اى سر و سینه بزن ‏داشته باشد تا حفظ شود.»

 


2- سازندگى و ثمرآفرینى گریه
«چشم گریان، چشمه فیض خداست. گریستن براى امام حسین(ع) زمینه‏ ساز پیوندى قلبى است که عطش روح را فرو مى‏نشاند و هر قطره‏اى، گوهرى شب‏افروز براى سعادت‏خواهى و سازندگى فراهم مى‏سازد. ازاینرو، مسیر اشکها و گریه‏ها به سوى حادثه خونین کربلا هدایت‏شده تا چنین آثار انسان‏سازى همیشه وجود داشته باشد. امام على‏بن موسى الرضا(ع) به ریان بن شبیب فرمود: «یابن الشبیب! ان کنت ‏باکیا لشى‏ء فابک للحسین بن على بن‏ ابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش ...» اى پسر شبیب، اگر بر چیزى گریه مى‏کنى، بر حسین بن على گریه کن که او را چون‏گوسفند سر بریدند... . امام حسین(ع) به خاطر ارزشهاى والاى اشک، مؤمنان را به گریستن‏دعوت فرموده است: «انا قتیل العبره، لا یذکرنى مؤمن الا بکى‏» من کشته اشکم، هیچ‏ مؤمنى مرا یاد نمى‏کند، مگر آنکه - به خاطر مصیبتهایم‏ مى‏گرید. از اینرو، گریستن و گریاندن و نیز خود را به شکل گریه‏کنندگان ‏درآوردن (تباکى) کارى ارزشمند و داراى ثواب الهى‏است. مرحوم مطهرى در این باره مى‏فرماید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او موافقت‏ با نشاط او و حرکت اوست... امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالى‏قدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه‏اش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانى که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسى و روحى گمارده شده‏اند، یعنى سخنرانان مذهبى، بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس‏کردن روحها با روح عظیم حسینى بهره بردارى صحیح کنند، جهانى‏اصلاح خواها شد.

 


3- بزرگى مصیبت و عظمت فاجعه کربلا
آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون
  تا که نامت مى‏برم از دیده آب آید برون
 
تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‏ها
 
 آتشى باید که خوناب کباب آید برون
 
گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشى
 
 برگ بى‏حاصل شود گل، چون گلاب آید برون

 


  

فاجعه کربلا در محدوده‏اى جغرافیایى و در مدت زمانى بسیار کوتاه ‏اتفاق افتاد ; اما مرز تاریخ و گستره زمان را شکافت و از آغاز آفرینش حضرت آدم(ع) تا رسالت رسولان الهى و تا پایان هستى رافرا گرفت. بزرگى این مصیبت و مظلومیت چنان بود که گویا خداوند، خود فروزش شعله‏هاى ستم سوز نینوا را عهده دار گشته و برترین نیکیها و برکات را در قلبى لبریز از عشق حسینى وچشمانى گریان از محبت آن حضرت ترسیم کرده است که: «اذا اراد الله بعبد خیرا قذف فى قلبه محبة الحسین‏» سوزش ماجراى کربلا، اشک حضرت آدم را جارى ساخت. و نفرین حضرت‏ موسى(ع) بر قاتل او را به گوش ملائک رساند. روزى که سلیمان‏ نبى(ع) بر فرش خود در حال گذر از سرزمین کربلا بود، دچار حادثه‏اى سخت گردید. چون از علت آن پرسید و داستان دلخراش کربلارا شنید. دستان خود را سوى آسمان بلند کرد; یزید را لعن کرد و همراه او تمامى انس و جن آمین گفتند. چون عیسى با حواریون خود از مسیرى رد مى‏شد. خود را با شیرى قوى پنجه رو به رو دید که‏ راه را بر آنان بسته و تقاضاى لعن و نفرین بر قاتلان حسین(ع) دارد. هنگامى که حضرت مسیح در باره شخصیت امام حسین(ع) پرسید: و آن حیوان با زبانى فصیح و گویا سید شهیدان(ع) را توصیف کرد، عیسى(ع) با حزنى فراگیر، قاتلان امام را لعن کرد. تمامى حواریون آمین گفتند. پیش از میلاد ابا عبد الله(ع) در باره‏ شباهتهاى حضرت یحیى و امام حسین(ع) سخنان بسیار به میان آمد، جبرائیل تربت کربلا را براى رسول خاتم حضرت محمد(ص) آورد و پیامبر(ص) با غمى جانسوز به انبوه ستم و بزرگى مصیبتى که بر فرزندش وارد مى‏شود، گریست. آرى، قطره‏اى اشک در ماتم شخصیتى‏چون امام حسین(ع) و به خاطر فاجعه‏اى همانند کربلا، چنان آثار عمیق و گسترده‏اى خواهد داشت که دریاهاى آتش عذاب را خاموش و سراپرده وجود آدمى را گلستان لطف و رحمت الهى خواهد کرد. از اینرو، امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء على‏الحسین(ع‏») هر ناله و گریه‏اى ناپسند و مکروه است، مگر نالیدن‏ و گریستن بر حسین(ع). چنین مصیبت هولناکى بود که زلزله‏اى طاقت‏سوز در پیکر مبارک‏امام سجاد(ع) ایجاد کرد. آن حضرت، پس از ماجراى کربلا، بیست‏سال مى‏گریست و با نگاه به آب یا جوان یا ذبح حیوان و دادن آب ‏به یاد گوشه‏هایى از ستم ستمگران در سرزمین نینوا و عطش افراد افتاد، گریه مى‏کرد. حتى جمادات و حیوانات نیز از چنان ‏صحنه‏هاى دردآلود، تحمل از دست داده، به سوگوارى پرداختند. گویا سخن تمامى شیفتگان و درس‏آموزان کربلا حضور ابا عبد الله‏الحسین(ع) این است: «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلب حال مردمان چون است

 


4- تجدید بیعت‏ با امام حسین(ع)
اشک زبان دل و فریاد مظلومیت است و رسالت گریه نوعى تجدید بیعت و همرنگى با محبوب و جلوه‏اى از پاسدارى از خونه شهید شیعیان و پیروان ابا عبد الله(ع) افزون بر بینش روشن خویش با منطق و استدلال، آینه قلب خود را نیز با زلال عشق و شوق غبارروبى مى‏کنند و با اشک خویش با امام خود براى خودسازى، خدا ترسى، گناه‏گریزى، اقامه و احیاى نماز، امر به معروف و نهى ازمنکر، عزت نفس، گریز از ذلت و زبونى و مبارزه با باطل و ستمگرپیمان مى‏بندند; و در این راه، با قاطعیت و صلابت در راه عقیده‏ و با روحیه ایثار و شهادت‏طلبى به جهادى مقدس و کربلا گونه‏ مى‏پردازند. بیعت ‏سوگواران و گریستن عزاداران حسینى، بیعتى ناگستسنى درراه حفظ عقاید دینى و پاى‏بندى به ارزشهاى اخلاقى است; و چون ‏امام حسین(ع) الگوى بى‏همتا براى آنان است، ایجاد عاطفه و عشق ‏با اشک چشم، زمینه‏ساز آن بیعت و مقدمه این سنخیت و دلدادگى ‏است. همانگونه که سید الشهداء(ع) هنگام حرکت از مکه به سوى‏کربلا، کسانى را به همراهى خویش در این سفر مقدس و نهضت‏ خدایى‏دعوت کرد که اهل فدا کردن جان در راه ائمه (علیهم السلام) باشد: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل ‏معنا...» شیعه باید آبها را گل کند خط سوم را ز خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور ماست شیعه یعنى تشنه جام بلا شیعگى یعنى قیام کربلا شیعه یعنى امتزاج نار و نور شیعه یعنى راس خونین در تنور شیعه یعنى هفت وادى اضطراب شیعه یعنى تشنگى در شط آب آرى، اشک، سرفصل محبت و مودت و برخاسته از عشقى است که ‏خداوند در دلها قرار داده است. رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» براى شهادت حسین(ع) گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‏شود. امروز اشک رابطه ما با حسین(ع) است. و ما با شورى اشکهایمان‏ بر خوان محبت‏ سید الشهداء نشسته‏ایم و اشک‏ پرورده ابا عبد الله(ع)هستیم. این مهر با شیر مادر در جان ما وارد شده، با جان هم به‏ در مى‏شود. به راستى آیا مى‏توان براى چنین بیعتى عشق‏آمیز –از دوران کودکى تا هنگام مرگ و بدرود حیات- جایگزین غیر از اشک‏ یافت. گوهرهایى شفاف از شوق و زلال از زمزم معرفت و شعور که ‏چون بر صفحه صورت مى‏ریزد، سبکبالى، طراوت، نشاط و معنویتى ‏بیرون از توصیف به ارمغان مى‏آورد و ما را جرعه‏هایى جاوید ازفرات بیدارى، بالندگى و تابندگى مى‏بخشد. آنان که با اشک خود چنین بیعتى با امام حسین(ع) مى‏بندند،خداوند، از بى‏کران رحمت و عنایت‏خویش، آبشارى از مغفرت برآنها ریزان مى‏سازد; گناهانشان را آمرزیده، از گذشته آنان چشم‏مى‏پوشد و آینده‏اى روشن و تابناک از توفیق و معرفت نصیبشان‏مى‏سازد. آیا چنین رحمت و برکتى از پروردگارى بزرگ به خاطر محبوبى چون‏حسین(ع) و به پاس حفظ حماسه کربلا، عمق فاجعه عاشورا، یکرنگى و سنخیت‏ با ابا عبد الله و تجدید بیعت ‏با آن حضرت در راه بندگى وعبودیت‏خداوند، باورنکردنى و دور از واقعیت است ؟! یا آنکه ‏بسیارى از ما نگرش کوتاه، بینشى ناقص و دیدى ضعیف داریم و از پى‏آمدهاى ارزشها و یا حقیقت احکام آگاهى کامل نداریم؟ بدون شک سیره معصومان (علیهم السلام) روش عالمان و اندیشمندان‏دینى در طول تاریخ و حرکتها و عزاداریهاى سنتى و همراه با شور و حماسه، شعله‏هاى روشنگرى عاشورا را حفظ کرده و ستمگران‏ عصرهاى مختلف را با توفانهاى ستم‏سوز مردمى رو به رو ساخته‏است. اگر حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ عبد الکریم حائرى(ره) هر روزپیش از شروع درس با ذکر مصایب امام حسین(ع) توسط ذاکر حسینى و همراه با اشک دیدگان درس خود را شروع مى‏کرد و یا حضرت آیت‏الله العظمى بروجردى(ره) هر سال به برگزارى جلسه روضه و حضور در محفل ابا عبد الله الحسین(ع) همت مى‏گماشت و یا حضرت امام‏خمینى(ره) عاشقانه بر زمین نشسته و با نخستین سلام مرحوم ‏حجه الاسلام کوثرى به ساحت مقدس سید الشهداء گریستن آغاز مى‏کرد:همه و همه براى حفظ شعارهاى دینى و ارزشهایى انقلابى بوده است. مگر نه این است که ما هر چه داریم از عاشورا و عاشورا ییان‏داریم ;


مه بارقه‏اى است در شبستان حسین

شب حادثه‏اى ز درد پنهان حسین

هر صبح ز دامن افق خون‏آلود

خورشید برآید از گریبان حسین



نویسنده » محمد رضا » ساعت 3:51 عصر روز سه شنبه 86 دی 25